خلاصه داستان : فیلم تامی در مورد زنی است که بعد از اینکه شغلش را از دست می دهد و با بی مهری همسرش هم مواجه می شود، تصمیم میگیرد سفری جاده ای را به همراه مادربزرگ دائم الخمرش آغاز کند...

خلاصه داستان : «هاوارد هالووی» که مدافع حق بازیگران کودک و فرزند سابق خود می‌باشد، چند سالی می‌شود که به مرور زمان مشتریان با استعدادش را توسط فردی کینه‌جو به نام «آلدو شاکلی» از دست می‌دهد...

خلاصه داستان : داستان یک زن خانه دار بورلی هیلز هست که برای نگهداری از یک بچه استخدام میشود و …

خلاصه داستان : تعطیلات تابستانی دانکن به همراه مادرش و دوست پسر و دخترش ، به یک تجربه آزار دهنده مبدل شده اما دوستی ناخواسته دانکن با یک مربی در پارک آبی، اتفاقات جالبی را به همراه دارد و ...

خلاصه داستان : در یک شهر کوچک، یک رقابت برای انتخاب زیبا ترین دختر شهر رفته رفته خطرناک می شود، زیرا یکی از شرکت کننده قصد دارد به هر قیمتی که شده در این رقابت پیروز شود...

خلاصه داستان : یک نوجوان (Moore) با دیدن مثال های زیادی از عشق های بی نتیجه، تصور میکند عشق واقعی وجود ندارد تا اینکه با فردی جدید (Ford) آشنا میشود.

خلاصه داستان : "تریش" از همسر خود که در زندان است جدا شده و در آستانه ازدواج مجدد قرار دارد. او از اینکه "هاروی" می تواند برای دو پسرش پدری عادی باشد، بسیار هیجان زنده است. اما وقتی "بیل" همسر سابقش از زندان آزاد می شود و پسرها "هاروی" را ملاقات می کنند خانواده مجبور می شود تصمیم بگیرد ببخشد یا فراموش کند

خلاصه داستان : فیلم داستان زندگی اسکی‌باز معروف، تونیا هاردینگ (مارگو رابی)، را قبل از معروفیتش شرح میدهد. آینده تونیا زمانی به خطر می‌افتد که شوهر سابقش دوباره وارد زندگی او می‌شود ...

خلاصه داستان : بعد از اینکه رعد و برق به یک مرد جوان اصابت می کند و برای مدتی او را می کشد، وی دگرگون شده و به جای اخاذی و زورگیری از همکلاسی هایش، از همکاری آنها در مجله ادبی اش استفاده می کند و ...

خلاصه داستان : « مینیون ها » داستان سرآغاز این موجودات زرد دوست داشتنی را روایت می کند. مینیون ها به نظر می رسد که از زمان حیات بر روی کره زمین، همواره حضور داشته اند و به دنبال رئیسی برای خود بوده اند. آنها در طول زندگی شان در کنار روسای مختلفی اعم از تی-رکس، فرعون مصر و حتی دراکولا قرار گرفته اند اما هربار بر اثر اتفاقی باعث نابودی آنها شده اند. پس از گذشت سالها ، حالا مینیون ها که رئیسی را بالای سر خود نمی بینند دچار افسردگی شده اند و برای خارج شدن از این وضعیت، یکی از باهوش ترین آنها به نام کوین به همراه باب و استوارت، تصمیم می گیرند سفری را آغاز کنند تا بتوانند خود را از این وضعیت خارج کنند. آنها پس از یک سفر دریایی طولانی بالاخره به نیویورک می رسند و با زنی خبیث به نام اسکارلت (سندرا بولاک) آشنا می شوند که برنامه های پلیدی در سر دارد...